چه جوری میتونی‌؟

بعضی‌ وقتها که خوابی‌، بهت نگاه می‌کنم و با خودم فکر می‌کنم که چه جوری میتونی‌؟ چه جوری میتونی‌ که منو دوست داشته باشی‌ و هم خانوم اول،
فکر نمیکنم که کسی‌ بتونه توئه قلبش جای چند نفر داشته باشه، 
این فقط می‌شه که مبادله، 
مبادله جوانی در مقابل حفاظت، 
اما این مبادله یک جاش می‌لنگه، اونم اینه که من و سارا بعد از مدتی‌ سرمایه‌ تجارتمون از دست میدیم، اما شاید تو به مرور زمان حتا قدرتت هم بیشتر بشه، 
علی‌ عزیزم، بعد از نماز صبح که دارم اینو مینویسم، 
این چیزها دارد دلم‌های من، که اگه بلند گفت بشه مثل تف سر بالا می‌شه، 
من نمیتونم حرفمو به کسی‌ بزنم حتا به تو، 
این بین می‌دونم ممکن نه عاشق من باشی‌ نه عاشق خانوم اول، اما اینو به من نگو که عاشق هر دو ما هستی‌ چون نمی‌شه، 
این زندگی‌ زیر پوستی‌ همینجوری داره ادامه پیدا می‌کنه، بدون حرفی‌، تو سکوت،


نظرات 1 + ارسال نظر
پروانه سه‌شنبه 31 تیر 1393 ساعت 06:35 http://raherafteshgh.blogfa.com

سلام خوشحال میشم به کلبه تنهایی منم سر بزنی من با رمز مینویسم اگه خواستی بیای خوشحال میشم و بهم بگو برات رمز بذارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.