سر نخ

ممنون از لطف همه برام نظر گذشته بودید، 

از نظر‌های که میگذارید می‌تونم سر نخ بگیرم از این که پست بعدی چی‌ بنویسم، 

احساس می‌کنم، همیشه ما از ناشناخته‌ها می‌ترسیم، بخاطر همین تصور کردن زندگی‌ که با ما فرق کنه برامون سخته، اما باید اینو بدونیم که یک نسخه برای هر کسی‌ نمی‌شه پیچیده بشه، مثال میزنم، 

برای من خیلی‌ وحشتناکه باور کردن یک زندگی‌ با یک ناا محرم، نمیتونم حتا تحمل کنم، ببخشید اینجوری میگم حتا حالت انزجار بهم دست میده، 

از اون ور شما میتونید با من بحث کنید که رابطه با ناا محرم می‌تونه ۱۰۰ شرف داشته باشه به صیغه بودن، 

خیلی‌‌ها هم هستن توئه دنیا رابطه باز دارن، کسانی‌ که مثلا زن و شوهرشون با هم عوض می‌کنن..که شاید برای خودشون زندگیشون کاملا منطقی‌ باشه،  من نمیتونم جای اونا باشم و شرایط اونهارو بفهمم، 

من یک دختر بچه ۲۴،۲۵ ساله نیستم که عاشق سینه چاک شده باشم نفهمم چی‌ کار می‌کنم، یا ندونم صیغه یعنی‌ چی‌؟

بله، علی‌ قبل از من هم صیغه داشته و رابطشون تموم شده، پس وقتی‌ علی‌ مردیه که به داشتن یک زن بسنده نیست، وقتی‌ خانوم اولشو داشته و عاشقانه دوستش داره و همی‌ زندگیش زن و پسر هاش هست، کسیو صیغه کرده، و بعد که رابطشون حالا سر یک مسائلی‌ تموم شد، دوباره منو صیغه کرده، پس این نشون میده هیچ ضمانتی نیست که علی‌ منو عقد کنه، یا همیشه پیش من بمونه، در نتیجه من چشمام نبستم روی حقیقت، 

اگه من به علی‌ علاقه مند شدم، این دلیل نمی‌شه که علی‌ مرد دوست داشتنیه برای همه باشه، من نمیتونستم گناه کنم، صیغه برای من بهترین انتخاب بود، چون یا باید مرتکب به گناه میشودم یا دیونه و افسرده میشودم...به هر حل داشتن روابط موازی کار ساده نیست، از اون ور هم خنوم اول ترجیح میده بین بد و بدتر، بد انتخاب کنه، و اجازه بده علی‌ صیغه کنه تا این که گناه کنه، 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
خاتون پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 07:42

سلام سحر جان چقدر از سرنوشت سختت دلم گرفت
فقط می تونم بهت یک پیشنهاد بدم در همین طول صیغه که ارامش بیشتری داری به فکر باش اگر شد جایه دیگه که مثلا طرف همسر مرده یا بیوه هست خودت رو ثابت کنی .ببین مادر شوهر دوست من فوت کرد پدر شوهرش بعلت داشتن بچه کوچک رفت یه خانم سن بالا بیوه گرفت (اونم سنش بالا بود ها) این خانوم بچه دار نمی شد مادری کرد تا بچه های این اقا بزرگ شد الان بچه ها از جون بیشتر این خانوم رو دوست دارند اصلا مادر خدابیامرزشون خاطرشون نیست چون خیلی بچه بودن
به نظر اول احمقانه می اومد که یه خانم بیوه تنها با یه مرد با 4 تا بچه قد و نیم قد ازدواج کنه اما الان می بینم درسته قسمتش بچهنبوده اما خدا جور دیگه مادرش کرده هین شوهر دوستم بهش میگه حاج خانوم زمین راه نرو رو چشمم راه برو پاتون درد نگیره .ان شا<الله واسه شما هم موردهایی پیدا بشه شایدکاملا دلخواه نباشه اما ای بسا اینده روشنتری براتون باشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.