زندگی‌ زیر پوستی‌

از همه برای کامنت‌های که گذاشتن ممنونم، 

بهتون گفته بودم که همه از وجود من خبر دارن اما به روی خودشون نمیارن، 

همون جریان نپرس و نگو شده، به هر حال حق هم دارن، چیزی به غیر از این باشه عجیبه، مثلا سارا خودش اجازه داد که من باشم، اما قبل از این که با هم صحبت کنیم که بیشترش پای تلفن بود، وقتی‌ حضوری میخواستیم حرف بزنیم به من گفت روی خودتو بگیر، یعنی‌ نمیتونه و نمیخواد من تو تصورش باشم،

پسر بزرگ که اینجا بهش میگم امیر، الان دانشجو، میخوان براش زن بگیرن، فکر نکنم خیلی‌ قشنگ باشه که بدونن باباش صیغه داره، اما فکر نکنم مخفی‌ بمونه چون من به غیر از فامیلشون با یک عده دیدم و معرفی‌ شدم، 

حالا می‌خوام از زندگی‌ زیر پستیمون بگم، 

علی‌ و ۲ دیگه از برادرش زن دیگه دارن، یکیشون که رسمی‌ هم کرده اما به خانومش نگفته، 

خلاصه این خانواده زیر پوستی‌، شدن خانواده شوهر من، یعنی‌ جاری‌ها سری دوم، امشب هم قرار با هم بریم بیرون جای، هوای بخوریم، 

امشب علی‌ پیش من میمونه، و من واقعا خوشحالم،

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.