ماه مبارک که نزدیک میشه، شور شوق من ۱۰۰ چندان میشه، جدا از این که ماه مبارک به نظر من بهترین ماه سال هست، اما بودن من با علی هم بیشتر میشه، متاسفانه لطف خدا شامل حال منو علی نمیشه که بتونیم روزه بگیریم، من کم خونی دارم و علی جان هم مشکله معده اما این ماه همچنان خیلی برای ما عزیزه،
علی هر سال یک سفره افطاری میده، که هر سال خیلی خوش میگذره، وقتی سفره میشه همه میدونن من صیغه هستم اما خیلی بهم احترام میذارن،(البته دوستان و آشنایان علی، و به غیر از برادرهاش و خانومهای سیقی، و حالا اون خانمی که عقد دائم شدن با بقیه هم کلام نشدم، در حد سلام گفتن، نمیشه انتظار داشت از من خوششون بیاد، البته عیدها خونه مادر علی میرم، ایشون هم چند کلامی حرف میزنن، اما بعد از صیغه اول علی، که خیلی مشکلات براشون پیش اومد، واضح هست که میخوان به هیچ عنوان با من قاطی نشن که دوباره به مشکلات قبلی نخورن من هم بهشون حق میدم)
خانوم اول هم میاد، نمیدونم صورت منو دیده یا نه، اما همیشه سعی میکنم جوری برم که اون سر خورده نشه، اینم بگم که خودش اصرار داره که من برم و تلفنی دعوتم میکنه، شاید دیگه مثل اون اول روم حساس نباشه، شاید با من کنار اومد همینجوری که با صیغه قبلی علی کنار اومده بوده، اما من میخوام حرمتش حفظ کنم و اون مرزهای که اول برام گذشته بود حفظ کنم، بگذریم که اون خودش خیلی از مرز هارو ندیده میگیره منو بیشتر دخالت میده،
خلاصه توئه این ماه علی جان بیشتر پیش من، و هفته که خانومش نمیتونه روزه باشه میره خونه خودشون، معمولا توئه این ماه یک سفر به مشهد میریم،
عزیزم به منم سر بزن
سلام عزیزم- روزتون بخیر و طاعات و عباداتون قبول درگاه حق باشه.. خیلی خوشحالم که وبلاگ شما رو پیدا کردم ..
شما هم به من سر بزنید.. یه سوال داشتم آیا مردانی که همسر دوم اختیار می کنند در زندگی با همسر اول کمبودهایی رو حس می کنن؟؟؟ و اگه اینطوریه بفرمایید خانوم اول همسرتون چه ایرادهایی داشت که همسرتون اقدام به ازدواج با شما کرد؟؟ ببخشید علت پرسیدن این سوال ها برای اینه که دوست دارم از تجربیات شما در زندگیم استفاده کنم.. ممنون.. بیصبرانه منتظر پاسخ های شما هستم..
سلام خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنی رمز 148 هستش